از بزرگنمایی ترور تا دعوت به احتیاط و انتقام نگرفتن (خبر ویژه)
اقدام تروریستی بامداد چهار شنبه در تهران و شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس ضمن این که برخی ابهامات را مطرح کرد، موجب شبهافکنیهایی هم در فضای مجازی و رسانهای شد.
برخی رسانههای غرضورز ادعا کردند این عملیات تروریستی به معنای ناتوانی سامانههای امنیتی و دفاعی و پدافندی است و زبان به سرزنش و شماتت گشودند؛ یعنی امتداد اقدام تروریستی خارجی در فضای رسانه برای ترور شخصیت مدافعان امنیت کشور و قوینمایی دشمنانی که ظرف همین ده ماه گذشته ضربات امنیتی و نظامی و اقتصادی سنگینی دریافت کردهاند.
در امتداد این خط رسانهای مسموم، برخی دیگر دست به قلم برده و با تکرار تحلیلهای قبلی پیش ساخته، مجددا ادعا کردند نتانیاهو میخواهد با این قبیل اقدامات تروریستی، پای ایران را به جنگ با آمریکا بکشاند و باب گفتوگو میان تهران و واشنگتن را ببندد؛ بنابراین باید در مجازات و تنبیه طراحان ترور باید احتیاط کرد یا اصلا کاری نکرد! (شبیه ادبیاتی که پس از ترور شهید سلیمانی و شهید فخریزاده گفتند)
برخی از این رسانهها برای قوینمایی دشمن، مصاحبه تیرماه ۱۴۰۰ وزیر اطلاعات دولت اصلاحات را بازنشر کردند که گفته بود: موساد در بخشهای مختلف کشور نفوذ کرده. مسئولان نگران جانشان باشند(!)
یکی از کانالهای اجاره هم از قول «علی -ب» نوشت: «حادثه ترور هنیه اتفاق مهمی است که به زیان ایران تمام شد. به هرحال او یکی از میهمانان مراسم تحلیف بود. به دلیل بیثباتی در سیاست و اقتصاد، مطلقا ایران نباید به فکر انتقام باشد. هرگونه رودررویی با اسرائیل ساختار سیاسی و تصمیمگیری را به هم میریزد».
«احمد- ز» از همکاران یکی از نشریات زنجیرهای هم نوشت: «اسرائیل مسئولیت ترور را به عهده بگیرد یا نگیرد، هیچ عاقلی طرف دیگری را مسئول نخواهد شناخت. اسرائیل به احتمال زیاد میتوانست هنیه را در قطر یا ترکیه ترور کند، اما به عمد تهران را انتخاب کرد، اقدامی از هر جهت تحریکآمیز. به عمد، ترور را شب بعد از مراسم تحلیف پزشکیان انتخاب کرد تا دولت جدید را با بحران و آشفتگی و سردرگمی روبهرو کند. جنگ غزه از مدتها پیش به صحنۀ رویارویی نامستقیم ایران و اسرائیل تبدیل شده. ادامۀ این جنگ بسیار پرهزینه و پایان دادنش هم بسیار سخت است. به ناچار باید بین تداوم جنگ و یا گذاشتن نقطۀ پایانی بر آن، انتخاب کرد. ماهیت تراژیک سیاست همین است! انتخابی بینهایت تلخ اما ناگزیر!».
در این میان یک دیپلمات سابق هم ضمن جدا کردن حساب آمریکا و اسرائیل نوشت: «نتانیاهو منطقه و جهان را به سوی پرتگاه فاجعه پیش میبرد. ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید تاکنون متوجه شده باشند که بقای نتانیاهو در گرو کشتار، تخریب و هرج و مرج است... جهان نباید اجازه دهد که اهداف ویرانگر نتانیاهو محقق شود». (این فاصلهگذاری دروغین) در حالی است که کنگره و دولت آمریکا، چند روز قبل، از جنایات نتانیاهو حمایت کردند و چراغ سبز جنایات جدید را به او نشان دادند.).
حسن روحانی هم نوشته است: «واکنش به ترور شهید هنیه هوشیاری زیادی میطلبد؛ ترورها و رفتارهایی از این دست در مقاطعی روی میدهد که فرصتها و موفقیتهایی پیش روی ملت ایران قرار میگیرد و رژیم غاصب دقیقاً در چنین مقاطعی چالشهایی را پیش روی ایران به وجود میآورد تا مانع فرصتها و گشایشهایی شود که میتواند مسیر تعاملات سازنده را برای کشورمان فراهم کند».
درباره این شبهات گفتنی است:
1) گزارههایی از این دست دروغین است که «دموکراتها در آستانه انتخابات جنگ نمیخواهند و نتانیاهو میخواهد پای آمریکا را به جنگ باز کند و راه مذاکره ایران را ببندد، بنابراین نباید در تله او وارد شد». دولت آمریکا پشتیبان همهجانبه جنایات نتانیاهو در ده ماه گذشته بوده است. سردار سلیمانی مهرماه ۱۳۹۵ درباره دوصدایی درست کردن نسبت به دشمن هشدار داد و گفت: «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن، سرد کردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
2) زنجیرهای از اقدامات تروریستی طی ده ماه گذشته در سوریه، عراق، یمن، لبنان و ایران اتفاق افتاده و بلافاصله اسرائیل متهم شده و اغلب، گردن هم گرفته است. این در حالی است که اولا تمام این اقدامات با هماهنگی کامل آمریکا انجام گرفته و به تنهائی امکانپذیر نبوده؛ و تسلیحات عملیات هم، آمریکایی است. ثانیا برخی از اقدامات تروریستی که خارج از توان اسرائیل است، توسط نیروهای آمریکایی انجام میشود؛ اما صهیونیستها گردن میگیرند تا هم رفع مسئولیت از تروریستهای سنتکام شده باشد و هم حیثیت زائل ارتش اسرائیل ترمیم شود.
2) حتی اگر اسرائیل متهم اول و آخر جنایات ده ماه اخیر بوده باشد، باز هم به عنوان سگ زنجیری، مسئولیت جنایاتش متوجه دولت آمریکاست. طی دو دهه اخیر، چهار دولت جمهوریخواه و دموکرات آمریکا در جنگافروزیهای منطقه نقش ایفا کردهاند و حالا نیز دولت بایدن همه حیثیت خود را خرج سر پا نگاه داشتن رژیمی نموده که ۴۵ هزار شهروند غزه را قتلعام کرده است. در چنین وضعیتی، دغلبازی است که کسانی، اسرائیل را تهدید منطقه بدانند، اما حساب آمریکا را جدا کنند و پالس مذاکره و سازش بفرستند. این پالس خطرناک ظرف دهه گذشته، چراغ سبز برای بسیاری از جنایات و عهدشکنیهای آمریکا بوده است. زیر پا گذاشتن برجام و ترور شهیدان سلیمانی و فخریزاده، نتیجه نفوذزدگی برخی سیاسیون، و جدا وانمود کردن حساب آمریکا و اسرائیل است. آمریکا دستکم تا زمانی که برائت نجوید، محکوم نکند، و حمایت از رژیم جنایتکار اسرائیل را متوقف ننماید، شریک جرم اسرائیل است.
3) دشمنان ملتهای منطقه، در ماههای اخیر ضربات راهبردی مهمی خوردهاند و نباید آنها را در موضع ابتکار عمل تصویر کرد. ده ماه استیصال رژیم صهیونیستی در جنوب و شمال سرزمینهای اشغالی و توسعه این درماندگی به دریای سرخ و تنگه بابالمندب به نحوی که شناورهای منسوب به دو رژیم جرأت نکنند از منطقه عبور کند، خسارت بزرگ حیثیتی، نظامی و اقتصادی است. زندگی عادی در بخشهای مهمی از اسرائیل ده ماه است که فلج شده است. با عنایت به سلسله جنایات اخیر در منطقه، لازم است ایران و لبنان و یمن و عراق، تنبیهی مشترک و دردناکتر از گذشته برای تروریستها در نظر بگیرند.
4) قویترین سامانههای امنیتی، راداری و پدافندی در دنیا، کمابیش آسیبپذیر هستند و احتمال رخنه در آنها وجود دارد. دمدستیترین و سادهترین اتفاق (تازه بدون دخالت خارجی)، شلیک دو هفته قبل به ترامپ است که از بیخ گوش او گذشت.
پدافند چند لایه آمریکا و اسرائیل (و ناتو) در همین چند سال گذشته به ویژه ماههای اخیر نتوانستهاند از عهده حملات ایران به پایگاههای عینالاسد و نواتیم و سلسله حملات موشکی و پهپادی مقاومت یمن و لبنان و عراق و فلسطین برآیند؛ این در حالی است که اسکات ریتر افسر سابق پنتاگون، درباره حمله عملیات پنج ماه قبل ایران به عمق رژیم صهیونیستی گفت: «موشکهای ایران، دو پایگاه نواتیم و رامون را هدف قرار دادند. بهترین رادار جاسوسی دنیا که با پیشرفتهترین پدافند ضدموشکی کار میکند، در مقابل حمله ناتوان بود. پایگاه نواتیم، حفاظت شدهترین نقطه زمین در برابر حملات موشکی و حتی محافظت شدهتر از کاخ سفید و کاخ کرملین است. ایران، آنجا را درهم کوبید و به همه از جمله آمریکاییها ثابت کرد که هیچ دفاعی در برابر موشکهای ایرانی وجود ندارد. این، یکی از برترین نمایشهای نظامی تاریخ بود». مهمترین کار در بازدارندگی، یافتن و بستن آسیبهای پدافندی و رخنههای امنیتی نیست، که در جای خود، بسیار هم ضروری و مهم است و باید انجام شود؛ بلکه آفند است؛ زدن ضربات دردناک و پرهزینه به دشمنان. به گونهای که هر گاه ذهنشان به سمت طراحی ضربه امنیتی و تروریستی رفت، پیشاپیش، آن خاطرات درباره توانمندی و اراده خللناپذیر شما برای زدن ضربات دردناک، جلوی چشمشان بیاید و از همان اتاقهای طراحی و عملیات، پشیمانشان کند. بنابراین، این بار باید مجازاتی متفاوت و بیسابقه برای اسرائیل و پشتیبان آمریکاییاش در نظر گرفت که به ویژه صهیونیستها را تا ماهها عزادار کند.